یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

یاسمین عزیز ما

15 ماهگی پرنسس کوچولوی ما

سلام گل قشنگم عزیزم مامان و بابا خیلی خوشحالیم که شما پیش ما هستی ،زندگی ما با وجود شما خیلی شیرین شده.دیروز برای اولین باردر امسال برف بارید وقتی صبح بیدار شدی با پتو بردمت پشت پنجره و برف نشونت دادم وشما هم با اون زبون شیرینت مرتب بعد از من تکرار می کردی بف بف. این روزا خیلی طوطی شده و حرفهای زیادی میزنی،صدای گربه،گاو،گوسفند،کلاغ،کبوتر،جوجه ،سگ ،اسب و خروس می توانی بگی. زنبور لاک پشت و ماهی رو هم میشناسی،لباتم می توانی مثل ماهی بکنی. بعضی وقتا که مایل باشی مامان و بابا را بوس می کنی. کنار مبل برای خودت خونه درست کردی و مرتب میری اونجا میشینی.خونت کنار لانه مورچه هاست وقتی بهت غذا میدم  میگی موووووووو بهبه.با مورچه ...
15 دی 1392

تولد یکسالگی

دختر کوچولوی نازم الان تقریبا یکسال هست که برای شما چیزی ننوشتم.دیروز تولد یک سالگی شما بود و سالگرد یک روز بزرگ و با شکوه در زندگی مامان و بابا. این یک سال برای من خیلی با سرعت گذشت شاید چون از بودن با شما خیلی لذت می برم هیچ چیز برای من با ارزش تر از شادی و سلامتی شما نیست. 2 ماه اول زندگیت به خودت و مامان و بابا خیلی سخت گذشت جون ما بی تجربه بودیم.ولی بعدش به هر 3تایییمون خوش گذشت. روزهای اول خیلی ناتوان بودی ولی الان برای خودت خانمی شدی،راه میری،حرف میزنی و حسابی شلوغ می کنی.کلماتی که میگی:ماما،بابا،دد،به به،باب(آب)، داب(تاب) پارک خیلی دوست داری و اونجا همه چیز برات تازگی داره خیلی خوشحالی و با وجود این...
12 دی 1392
1